مادرانه – قسمت دوم

حقیقتش این بود. رها خیلی اعتقادی به محدود کردن و چک کردن علی نداشت. دوست داشت که اون آزاد باشه و خودش چیزهایی که دوست داره رو تجربه کنه. ولی حس مادرانه و البته کنجکاوی زنانه این بار حسابی اون رو وسوسه کرده بود که سر از کار پسرش در بیاره. شاید ساعت های زیادی که اخیرا علی پای کامپیوتر صرف می کرد و شب بیداری های زیاد اخیرش تو گرم کردن تنور کنجکاوی رها بی تاثیر نبود. اولین چیزی که رها دوست داشت ببینه سایت هایی بود که پسرش سراغشون می رفت و خوب برای یه مهندس کامپیوتر اصلا این کار سخت نبود
سایت های مختلف بازی های آنلاین و وبلاگ های کل کل دختر و پسر. شبکه های مختلف اجتماعی و سایت های ویدیو آنلاین. این ها اون چیز خاص و ویژه ای نبودند که حس کنجکاوی رها رو ارضا کنند. یه چیزی از درون بهش می گفت باید دنبال چیز دیگه ای بگرده. تا اینکه سایت های تازه ای رو دید و البته یه دنیای تازه ای رو
چشم های درشت رها هر لحظه درشت تر می شد و لب پایینش نا خودآگاه پایین و پایین تر می یومد. باور کردن چیزهایی که می دید سخت بود. سخت که نه غیر ممکن بود. تصاویر، فیلم ها و از همه عجیب تر داستان ها
رها با خودش گفت اینجا چه خبره؟ مردهایی که لخت بودند و قلاده به گردنشون بود. زنهایی که با لباس های چرمی شلاق به دست داشتند و مثل یه حیوون با مردها رفتار می کردند. نوکری، بردگی … شکنجه، تحقیر … اسلیو، میسترس… شقیقه هاش تند تند می زد، تنش گر گرفته بود و داغ شده بود. رها داشت سعی می کرد دنیای جدیدی رو که توش وارد شده بود کشف کنه
به یاد فانتزی های جنسی خودش و همسرش افتاد. بعضی وقت ها سعید از اون میخواست که تو رابطه مسلط باشه و بهش دستور بده. چیزی که رها رو هم حسابی تحریک می کرد ولی خیلی زود تموم میشد و همیشه حس سرکوب شده و فروخفته بیشترین چیزی بود که برای رها باقی می موند. ولی چیزی که رها می دید خیلی با رابطه زودگذر و سطحی خودش و سعید فاصله داشت. علی به مفهوم کامل یک شخص سلطه خواه واقعی بود یا حداقل این سایت ها، این رو نشون می داد
نه نمی تونست واقعیت داشته باشه… این فقط باید یه حس کنجکاوی بچه گانه باشه شایدم یه بلوغ زودرس. رها دست از سایت های اینترنتی کشید و سراغ فایل های سیو شده گشت. مرتب از این درایو به اون درایو سرک می کشید. پنجره ها باز و بسته می شد. زمان می گذشت و رها چیز خاصی رو پیدا نمی کرد. تا اینکه به فولدری رسید به نام “رویاها”. وقتی پنجره رویاهای علی باز شد اوضاع از این هم پیچیده تر شد
موضوع عکس ها و فیلم هایی نبود که علی ذخیره کرده بود. اگرچه این فایل ها به رها نشون می داد که پسرش دقیقا دنبال چه جور رفتارهایی تو این دنیای غیر عادیه. موضوع فایل های نوشتاری بود، داستان هایی که ذخیره شده بود تا بارها و بارها خونده بشه. رها هیچ وقت فکر نمی کرد زبان انگلیسی خوب علی که هزینه زیادی هم از 6 سالگی صرفش شده بود برای خوندن چنین داستان های به کار بیاد. موضوع اکثر این داستان ها مشترک بود و البته خیلی خیلی عجیب. رها حالا می تونست معنی بعضی رفتارهای پسرش رو بهتر بفهمه

ادامه دارد

توجه: داستانها محصول ذهن نویسندگانشان هستند، بنابراین از انطباق دادن تمام جزئیات آنها با واقعیت پرهیز شود


Leave a comment